
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۴۱۵
۱
ما قلم در آتش و دفتر در آب افکندهایم
هرچه با آن خواهشی هست از حساب افکندهایم
۲
شب که در مستی سراغ کلبهٔ ما کردهای
جای غم شادی، برون از اضطراب افکندهایم
۳
کوی جان معمورتر داریم، از بازار دل
راه سلطان را به عمدا بر خراب افکندهایم
۴
ما گرفتاران بیدل، هرکجا نالیدهایم
لرزه بر عرش از دعای مستجاب افکندهایم
۵
بر سرانگشت نیاز ما، اثر بابی که دوش
طُرّهٔ مقصود را، در پیچ و تاب افکندهایم
۶
چاشنی گیرند مستان از دل پرشور ما
ما همان بر آتش از خامی کباب افکندهایم
۷
کفر و دین را از سوی باطن رسولان دردهند
ما غلطبینان نظرها در کتاب افکندهایم
۸
برنتابیم از فرشته منت باد مراد
ما که کشتی بر سر موج سراب افکندهایم
۹
از کِرامُالکاتِبین منت «نظیری» کی کشیم؟
ما ز دیوان عمل حرفِ ثواب افکندهایم
تصاویر و صوت

نظرات