نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۴۱۷

۱

باز از جرم شکایت ناامید از رحمتم

گفته ام کفری و اکنون بدترین امتم

۲

ناز من دارد ملالی سایه ام خصم من است

در دل خود خوارم و در چشم خود بی عزتم

۳

گرچه در ظاهر دلم اظهار طاقت می کند

لیک پنهان بر سر جنگ است با من طاقتم

۴

می نویسم خط بیزاری دل پرشکوه را

با هوس پیوند دارد، نیست با او نسبتم

۵

عالمی از رنجشم راه حکایت یافتند

از نکوخواهان دگر در زیر بار منتم

۶

من که جا یابم برش، با رشک اغیارم چه کار

این چنین دایم در آتش از دل پرغیرتم

۷

نیست از رنجش «نظیری» گر شکایت می‌کنم

عندلیبم ناله کردن هست رسم و عادتم

تصاویر و صوت

نظرات