نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۴۲۰

۱

بسیار نظره کردم در گرم و سرد عالم

چشمی نشد بمالم از دود و گرد عالم

۲

عزم رحیل دارم از شهربند دنیا

صوم وصال گیرم از آب خورد عالم

۳

بر خاک رهگذارم افلاک پایمالم

خلوت نشین شهرم صحرانورد عالم

۴

رخ می کنم به ناخن، لب می گزم به دندان

با خویش در نبردم، غالب نبرد عالم

۵

از حسن آن پری وش، تا یافتم نشانی

دیوانه دوست گشتم، ویرانه گرد عالم

۶

خشمی همه تبسم، تلخی همه حلاوت

در نیش نوش جان ها، در خار ورد عالم

۷

ریزان ز من ثمرها، الوان ز من چمن ها

رنگی نه همچو بادم، از سرخ و زرد عالم

۸

نابود هست و بودم، پندار در نمودم

چون نقطه زیادم، از نقش نرد عالم

۹

نوبالغان این عهد، زن مشربند یکسر

مردانگی مجویید، از هیچ مرد عالم

۱۰

زین خاکدان برستیم، وز اختران گذشتیم

ماییم صبح ثانی، خورشید فرد عالم

۱۱

صبح از کف «نظیری » رطل گران کشیدیم

بر طبع شد گوارا، اندوه و درد عالم

تصاویر و صوت

نظرات