
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۴۲۳
۱
آتشین گفتار خاکی پیکرم
قطعه باغ خلیل آزرم
۲
در دم احیای عیسی معجزم
در ید بیضای موسی دفترم
۳
جای گل بلبل برآرد شاخ گل
گر فشانی بر چمن خاکسترم
۴
عالم معنی به نورم روشن است
در حقیقت آفتاب دیگرم
۵
غوطه ها در بحر معنی صنع کرد
تا بزاد از نه صدف یک گوهرم
۶
از سخن هرکس هیولایی نمود
من هیولای سخن را جوهرم
۷
کس به معیارم نمی آرد سخن
هین محک صاحب عیار و هین زرم
۸
وصل معنی دیر اگر دستم دهد
پرده افلاک را برهم درم
۹
جوهرم، جسمم، نمی دانم چیم؟
هرچه هستم غرق مهر حیدرم
۱۰
اختران چون سرمه در چشمم کنند
آسمان گوید غبار آن درم
۱۱
برتر از حال «نظیری » نکته ها
گویم و از خود نیاید باورم
نظرات