
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۴۳۱
۱
چند در دل آرزو را خاک غم بر سر کنم
آتشی را تا به کی در زیر خاکستر کنم
۲
چند بینم خواری و در سینه دزدم تیر آه
شعله را تا کی نگهبانی به بال و پر کنم
۳
زاریم گویا اثر دارد که امشب بر درش
ناله ای ناکرده خواهد ناله دیگر کنم
۴
تا نبینم زهر چشمش را نمی یابم حیات
گر به آب خضر کام زندگانی تر کنم
۵
با وجود ناامیدی بسکه مشتاق توام
مدعی گر مژده وصلم دهد باور کنم
۶
گر جز از خاک سر کوی تو خیزم روز حشر
خاک صحرای قیامت را همه بر سر کنم
۷
عالمی امروز بر حالم «نظیری » خون گریست
وای اگر فردا چنین جا در صف محشر کنم
نظرات