نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۴۳۲

۱

شب در بتخانه ای را با دو چشم تر زدم

کعبه در لبیک آمد حلقه تا بر در زدم

۲

همچو مرغ تیزپر رفتم به سوی آفتاب

آنقدر کز گرمیش آتش به بال و پر زدم

۳

ظرف من سربسته بود و سیل بخشش تندرو

پر نشد پیمانه ام هرچند در کوثر زدم

۴

داشتم با صاحب منزل ره گستاخیی

نکته بر واعظ گرفتم، نعره بر منبر زدم

۵

فیض صحبت تا سحر نگسست از دنبال هم

تا کواکب سبحه گرداندند من ساغر زدم

۶

داشتم پر زنگ از اندوه حرمان خاطری

صیقلی آیینه را در پیش روشنگر زدم

۷

شمع محفل خفته بود و شوق صحبت رفته بود

آتش افگندم به مجلس بال بر مجمر زدم

۸

همچو خورشید آتش دل بیشتر شد موج زن

آب هرچند از نم مژگان بر آن اخگر زدم

۹

در ره قاتل «نظیری » را فگندم غرق خون

آتشی آوردم و در عرصه محشر زدم

تصاویر و صوت

دیوان نظیری نیشابوری با تصحیح و تعلیقات محمدرضا طاهری - نظیری نیشابوری - تصویر ۲۷۹

نظرات

user_image
بیژن آزاد
۱۴۰۰/۱۰/۱۰ - ۱۰:۲۱:۲۲
غزلی از صاِئب  نبریزی با این مطلع : ترک سر کردم ز جیب آسمان سر بر زدم بی گره چون رشته گشتم غوطه در گوهر زدم و بیت آخر این غزل: این جواب آنکه می گوید نظیری در غزل "تا کواکب سبحه گردداندند من ساغر زدم"