نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۴۴۵

۱

ز خیل نغمه‌سنجان رفتم و طرز کهن بردم

صداع بلبل کج‌نغمه از طرف چمن بردم

۲

نه زیب باغ کم شد نی بساط سبزه خالی شد

خس خشکی ز نزهتگاه سرو و یاسمن بردم

۳

دگر در شهر از مستی و رسوایی نمی‌گنجم

بیابان دیدم و دستی به جیب پیرهن بردم

۴

ز بی‌مهری یارانم ازین به یادگاری نیست

که مهر خویشتن را از ضمیر خویشتن بردم

۵

هر آمیزش که سنجیدم خواص زهر می‌بخشید

مذاق ناخوشی از شهد و شیر انجمن بردم

۶

به صد کان مومیایی ای حریفان به نمی‌گردد

شکست خاطری کز بزم آن پیمان‌شکن بردم

۷

فراغ خاطر از سیر و سفر جستم نشد حاصل

غم غربت فراهم کردم و سوی وطن بردم

۸

«نظیری» مست و بدخو دیدمش فرصت غنیمت بود

لب پرشکوه پیشش رفتم و تیغ و کفن بردم

تصاویر و صوت

دیوان نظیری نیشابوری با تصحیح و تعلیقات محمدرضا طاهری - نظیری نیشابوری - تصویر ۲۸۷

نظرات