
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۴۵۳
۱
به جست و جوی تو سرتاسر جهان بدوم
چنان که باد به هر سو دود چنان بدوم
۲
ز بس ز شوق تو شوریده ام نمی دانم
که بر زمین بدوم یا بر آسمان بدوم
۳
ز جهل ره بر پیران نکته یابم نیست
به لهو در صف طفلان خرده دان بدوم
۴
کس از قبیله ما رند و عشقباز نبود
نصیب بود که دنبال این و آن بدوم
۵
ضرور شد پی روزی شدن چه دانستم
کزین کران جهان تا بدان کران بدوم
۶
شدم به جهد که آسوده گردم از منزل
کجا گمان که به منزل رسم همان بدوم
۷
به گرد توسن مردی نمی رسم تا کی
به شرق و غرب پذیرای کاروان بدوم
۸
نکرد بخت به معموره ای سبکبارم
چو ناله چند ز غم توشه بر میان بدوم
۹
چنان ربوده «نظیری » جنون عشقم عقل
که بر زمین پی ماه و بر آسمان بدوم؟
نظرات