
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۴۵۴
۱
همیشه گریه تلخی در آستین دارم
به نرخ زهر فروشم گر انگبین دارم
۲
به باد و برقم از احوال خویش در گفتار
که ابر در گذر و تخم در زمین دارم
۳
کسی که خانه به همسایگی من گیرد
مدام خوش دلش از ناله حزین دارم
۴
نه با گلم نظری نی به صوتم آهنگی است
شکسته بالم و صیاد در کمین دارم
۵
مرا به ساده دلی های من توان بخشید
خطا نموده ام و چشم آفرین دارم
۶
دلم رفیق سمندر مزاج می طلبد
سموم غیرت وادی آتشین دارم
۷
ز دیر تا بت و بتخانه می برد عشقم
خجالت از رخ مردان راه دین دارم
۸
به دست هر که فتد جرعه ای حیف منست
ندیم میکده ام دل چرا غمین دارم
۹
سرم به کار «نظیری » فرو نمی آید
که داغ بندگی عشق بر جبین دارم
نظرات