
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۴۷۰
۱
منه به رنگ جهان دل، دی و بهاران بین
وداع حسن گل و ناله هزاران بین
۲
بنفشه خسته و نرگس به خواب و گل در کوچ
وفای همسفران اتفاق یاران بین
۳
ز پاره جگر خلق خاک آکنده ست
ز چاک سینه گل داغ گل عذاران بین
۴
بجورخانه دل ها خراب ساخته اند
نظر به ملک ندارند شهریاران بین
۵
رسیده اند ز اوج سپهر بر لب بام
چو ماه کاسته حسن کلاه داران بین
۶
جوان و پیر به میدان دو اسبه تاخته اند
نبرده گوی سعادت کسی، سواران بین
۷
زمین مجوی ز بهر سکون که مردارست
نشسته بر سر هر کوی جیفه خواران بین
۸
درین مسافرت آزاده ای نخواهی دید
طریق اهل فنا گیر و رستگاران بین
۹
ز آب دیده «نظیری » گل وفا روید
در آن چمن که منم فیض ابر و باران بین
نظرات