
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۴۷۴
۱
چه خوشست از دو یکدل سر حرف باز کردن
سخن گذشته گفتن گله را دراز کردن
۲
گهی از نیاز پنهان نظری به مهر دیدن
گهی از عتاب ظاهر نگهی به ناز کردن
۳
اثر عتاب بردن ز دل هم اندک اندک
به بدیهه آفریدن، به بهانه ساز کردن
۴
تو اگر به جور سوزی ز جفاکشان نیاید
بجز از دعای جانت ز سر نیاز کردن
۵
نه چنان گرفته ای جا به میان جان شیرین
که توان تو را و جان را ز هم امتیاز کردن
۶
ز خمار می ندارم سر و برگ سجده بت
دل و خاطر پریشان نتوان نماز کردن
۷
تو به خویشتن چه کردی؟ که به ما کنی «نظیری»
به خدا که واجب آمد ز تو احتراز کردن
تصاویر و صوت

نظرات