
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۴۹۵
۱
از نصیحت برفروزد روی تو
از شکر گردد ترش ابروی تو
۲
چند گرم خشم و بی باکی شدن
روی تو در آتشست از خوی تو
۳
با می ما مشگ تو آمیختند
رنگ ما نگرفتی و ما بوی تو
۴
تا که پا از خانه بیرون می نهم
در بیابان می رمد آهوی تو
۵
گریم و خاک رهت شویم به اشک
جای خود گم کرده ام در کوی تو
۶
گه گهم از رشحه ای سیراب کن
آب خوبی نیست کم در جوی تو
۷
تحفه ای زان حقه مرهم فرست
تا دلم بگشاید از پهلوی تو
۸
بهر دفع مرگ حرز جان کنم
گر خدنگی یابم از بازوی تو
۹
دوستان را پشت بر صحبت مکن
روی دل دارد «نظیری » سوی تو
نظرات