نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۵۰۸

۱

دیوانه‌ام ز خانه مشوش برآمده

طوفانم از تنور پرآتش برآمده

۲

آن صید عاجزم که ز تأثیر کین من

تیر و کمان شکسته ز ترکش برآمده

۳

هرگز نبود کاسه‌ام از لای غم تهی

صحبت به میر میکده‌ام خوش برآمده

۴

بر کعبتین اختر من نیست نقطه‌ای

زین نقش‌ها که چرخ منقش برآمده

۵

باریده برگ گل به سر از سنگ طعنه‌ام

در کوچه‌ای که طبع جفاکش برآمده

۶

بادا شکسته خاطر سلطان ز جرم من

کز خانه‌ام خم می بی‌غش برآمده

۷

می‌ترسم این شراب «نظیری» جنون دهد

دیوانه‌ای ز شیشه پریوش برآمده

تصاویر و صوت

نظرات