
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۵۱۵
۱
کجایی ای گل و مل را به رنگ و بو کرده
جنان جمال تو نادیده آرزو کرده
۲
گلی به رنگ تو گلچین نچیده از چمنی
هزار مرتبه گلزار رفت و رو کرده
۳
هزار جنس می آورده در میان خمار
به نشئه تو نبودست در سبو کرده
۴
سپاس خلق تو بر جان عاشقان فرضست
پری وشان جهان را فرشته خو کرده
۵
لب از حلاوت حرفت نمی توانم بست
که همچو نیشکرم شهد در گلو کرده
۶
چگونه مردمک شب پرست ما بیند
تو را که ذره و خورشید جستجو کرده
۷
تو را به قول و غزل رام خویش نتوان کرد
عبث خیال توام گرم گفتگو کرده
۸
تو گل به جیب دگر کن که عشق چاره شناس
نصیب سینه من مرهم و رفو کرده
۹
«نظیری » از ته دل خارخار غیر بکن
که عشق آب نوی دیده را به جو کرده
نظرات