نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۵۲۱

۱

ازین مجلس نمی خیزد دمی کاحیا کند گوشی

پیاله چشم بگشاید صراحی واکند گوشی

۲

گران شد حسن شمع از بذله سنجان مطربی خواهم

که از تحریر گلبانگ غزل گویا کند گوشی

۳

اگر می در خروش آید دم مطرب به جوش آید

سر معنی طلب با صد زیان سودا کند گوشی

۴

طنین بال مور از لهجه داود یاد آرد

درین پرده مگس بر نغمه عنقا کند گوشی

۵

مرا صد شرح غم بر روی هم افتاد و او خود را

به تمکین نکته ای پرسد، به استغنا کند گوشی

۶

کسی ذوق از مقامات هزار ما تواند کرد

که از هر عضو همچون شاخ گل پیدا کند گوشی

۷

ضمیر پرگهر دارم قرین ابر نیسانی

سخن را مستمع خواهم که چون دریا کند گوشی

۸

زلیخایی بباید تا حدیث عشق و سودا را

ز سر معجر براندازد به رغبت واکند گوشی

۹

در بیت الحزن یعقوب بندد گر بشیر آید

پریشان گرددش خاطر که بر هرجا کند گوشی

۱۰

درین مجلس که کس نام و سلام کس نمی گیرد

نیازی عرضه خواهم کرد اگر پروا کند گوشی

۱۱

«نظیری » کیست؟ مسکینی به اهل فقر هم صحبت

نه پیش جم برد عرضی، نه بر دارا کند گوشی

تصاویر و صوت

دیوان نظیری نیشابوری با تصحیح و تعلیقات محمدرضا طاهری - نظیری نیشابوری - تصویر ۳۳۳

نظرات