
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۵۲۴
۱
دیریست ز گوشه نقابی
داریم امید فتح بابی
۲
از زلف کجش به عقد انگشت
ذوقست گرفتن حسابی
۳
وآنگه به نشان بوسه کردن
از صفحه رویش انتخابی
۴
هردم به گلاب پاش مژگان
بر جیب فشاندش گلابی
۵
از دیده تر بر آن بناگوش
غلطان دیدن در خوشابی
۶
ارزد به نشان صد سلیمان
تا بی کندن ز لعل نابی
۷
انگشت نمای شهرم از وی
هر دم به نوازش خطابی
۸
مطعون دارد میان خلقم
هر روز به شهرت عتابی
۹
دل هر گله کز تغافلش داشت
سر شد به ندادن جوابی
۱۰
رازی که به صد دهان نگنجد
گردید بیان به اضطرابی
۱۱
با دوست گر اتحاد خواهی
از خویش «نظیری » اجتنابی
تصاویر و صوت

نظرات