نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۵۲۶

۱

عقلم وداع عصمت کرد از تنگ شرابی

عشقم نگاه دارد از مستی و خرابی

۲

دردی کش مغان را شرم از من است تا کی

موی سفید سازم از لای می خضابی

۳

عمر سبک عنانم کی می شود مقید

دستم به رعشه آورد جام از گران رکابی

۴

می خوارگی و مستی زان روی پیشه کردم

تا رو دهد به یارم در حرف بی حجابی

۵

چون پشه بر سر خم می جوشد از حواسم

در انزوای فکرم خور می کند ذبابی

۶

گر پرتو درونم عکس افکند به بیرون

هر ذره ای ز خاکم خیزد به آفتابی

۷

مورم ولیک دارم قصد شکار عنقا

گنجشگ بسته بالم اما کنم عقابی

۸

سامان عمر خواهد پیش کسی نیاید

بختی به این تغافل کاری به این شتابی

۹

قادر نشد «نظیری » بر شاخ وصل دستم

کز باغ بخت چینم گل های انتخابی

تصاویر و صوت

نظرات