نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۵۳۳

۱

به مویی بسته صبرم نغمه تارست پنداری

دلم از هیچ می رنجد دل یارست پنداری

۲

به تحریک نسیمی خاطرم آشفته می گردد

به خودرایی سر زلفین دلدارست پنداری

۳

نه پندم می دهد سودی نه کارم راست بهبودی

دلی دارم که هر امسال او پارست پنداری

۴

ننوشم تا قدح بر من دری از غیب نگشاید

کلید روزنم در دست خمارست پنداری

۵

چنانم با سر زلف صنم سررشته محکم شد

که رگ های تنم پیوند زنارست پنداری

۶

به نوعی طعن مردم را هدف گشتم که دامانم

ز سنگ کودکان دامان کهسارست پنداری

۷

فلک را دیده ها بر هم نمی آید شب از کینم

چنان هشیار می خوابد که بیدارست پنداری

۸

غم خون خوار نوعی در قفای جانم افتاده

که او را در جهان با من همین کارست پنداری

۹

«نظیری » بوالعجب شیرین و نازک نکته می آری

تو را شکر به خرمن، گل به خروارست پنداری

تصاویر و صوت

نظرات