
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۵۴
۱
آن که بر ما رقم کین زده از کینه ما
نقش خود دیده در آیننه ز آیینه ما
۲
عید و نوروز بود مکتب ما را هر روز
به محبت گذرد شنبه و آدینه ما
۳
محضر سلطنت عشق اگر بخوانند
خاتم و سکه برآرند ز گنجینه ما
۴
خورده دل زخمی از آن غمزه که نتوانی دوخت
تو که صد بار فزون دوختهای سینه ما
۵
زان نگاهی که به دنبال چشمت نرسد
خون فرو می چکد از خرقه پشمینه ما
۶
آزمودیم، به زور می امسال نبود
قدحی داشت خم از باده پارینه ما
۷
طرفه شوری سحر از سینه «نظیری » برخاست
ساخت کار همه را گریه دوشینه ما
تصاویر و صوت

نظرات