
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۶۲
۱
چون غنچه دل مبند و چو بو بر هوا متاب
بر گل سوار باش و عنان از صبا متاب
۲
آمیزش از صلاح دو یک دل به هم رسد
جایی که تار میل نباشد دو تا متاب
۳
هرگز خضر به تشنه زلال بقا نداد
مس به امیدواری این کیمیا متاب
۴
شوقی اگر نجات ز خودبینی ات دهد
بگریز و رخ ز آینه هم بر قفا متاب
۵
بر سفره هیچ نیست سئوال از برون چرا
قفل گشوده بر در گنج عطا متاب
۶
شغل توام ز گوشه خاطر نمی رود
گوشم چو طفل از پی هر مدعا متاب
۷
بر صفحه نقش ها همه زیبا کشیده اند
برقع به دست کوته چون و چرا متاب
۸
آهی زدیم و پیرهن پاره سوختیم
گو همنشین فتیله پی داغ ما متاب
۹
چشم از امیدواری دیدار روشن است
گو روشنی مهر و مهم بر سرا متاب
۱۰
معشوق ساقی است مزن بر پیاله دست
یوسف نموده رخ بصر از توتیا متاب
۱۱
افسون لب به کار «نظیری » کفایت است
نعلش در آتش از پی مهر و وفا متاب
تصاویر و صوت

نظرات