
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۱۸
۱
ای گدایی درت مایه صاحب جاهی
فخرها کرده بدوران تو شاهنشاهی
۲
مانده سر گشته بره چرخ هم از گام نخست
خواست با پایه ی قدر تو کند همراهی
۳
خاک پای تو بود چشمه ی حیوان و رسید
سد سکندر بدرت بی خطر گمراهی
۴
تا نبیند بمراد تو بجز عکس مراد
عمر بد خواه تو ایمن بود از کوتاهی
۵
تازه شد باز جهان کهن از باد بهار
ای بهار خطرت بی خطر دی گاهی
۶
یار دیرین طلب از تازه رخان تا کندت
مه نو ساغری و چرخ کهن خر گاهی
۷
ناز بر دهر کن و حکم بر افلاک نشاط
تا بدانند کمین بندهٔ این درگاهی
نظرات