
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۱۱۸
۱
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
۲
منظر دیده قدمگاه گدایان شده است
کاخ دل درخور اورنگ شهی باید کرد
۳
تیغ عشق و سر این نفس مقنع بخرد
زین سپس خدمت صاحب کلهی باید کرد
۴
روشنان فلکی را اثری در ما نیست
حذر از گردش چشم سیهی باید کرد
۵
شب که خورشید جهانتاب نهان از نظر است
قطع این مرحله با نور مهی باید کرد
۶
خوش همی میروی ای قافلهسالار به راه
گذری جانب گم کرده رهی باید کرد
۷
نه همین صف زده مژگان سیه باید داشت
به صف دلشدگان هم نگهی باید کرد
۸
جانب دوست نگه از نگهی باید داشت
کشور خصم تبه از سپهی باید کرد
۹
گر مجاور نتوان بود به میخانه نشاط
سجده از دور بهر صبحگهی باید کرد
نظرات