نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

شمارهٔ ۱۲

۱

جز بجان کس نشناسد صفت جانان را

هم بجانان بنگر تا بشناسی جان را

۲

نیست هستی بجز از هستی و هستی همه اوست

خواجه بیهوده بخود می نهد این بهتان را

۳

هوس خرمی از سر بنه ای طالب دوست

آتش افروز بخاری نخرد بستان را

۴

ره چو مقصد بود آن به نبود پایانش

عاشق آن نیست که اندیشه کند پایان را

۵

عشق نیران طلبش میبرد از باغ نعیم

ورنه آدم نپسندد بخود این حرمان را

۶

کافرم خواند یکی وان دگرم مؤمن گفت

عشق هم کفر ببرد از من و هم ایمان را

۷

رو خرابی طلب ای دل که نگیرند خراج

جز ز آباد و نبخشند مگر ویران را

۸

در هوسخانه ی تن دیربماندیم، کجاست

مرگ تا برکند این لعبگه شیطان را

۹

کشتی از لطمه ی موجی شکند، کوش نشاط

تا شوی بحر و بهم درشکنی توفان را

تصاویر و صوت

دیوان نشاط اصفهانی به کوشش دکتر حسین نخعی - تصویر ۷۰

نظرات