نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

شمارهٔ ۱۳۱

۱

ستم آخر شد و بیداد به بنیاد آمد

نوبت رحمت و فضل و کرم و داد آمد

۲

خجل آن بنده که از بند تو آزادی جست

خرم آن صید که از قید تو آزاد آمد

۳

در وفای تو زهی شکر که سر رفت بخاک

در هوایت چه غم از دست که بر باد آمد

۴

خردسالی که فروغ رخش از نور خداست

چه عجب بر وی اگر خرده بر استاد آمد

۵

عجبی نیست بمشاطه اگر گیرد عیب

آنکه آراسته از حسن خدا داد آمد

۶

پرده افتاد و دگر حاجت مشاطه نماند

شیشه بر سنگ شد و تیشه به بنیاد آمد

۷

آمد از خاک درت سر خوش و سر مست نشاط

دل نیاورد که گویم ز تو دلشاد آمد

تصاویر و صوت

نظرات