
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۱۵۷
۱
اگر چه ناصح ما مشفق است و خیر اندیش
به تندرست چه گویم من از جراحت ریش
۲
بهیچ حادثه ما را غمین نشاید داشت
که از وجود تو شادیم نی زهستی خویش
۳
غمش نهفته نشاید بدل که مقدم شاه
نهان ز خلق نماند بکلبه ی درویش
۴
به همعنانی طفلان نی سوار بماند
چه تیغها به نیام و چه تیرها در کیش
۵
تو در دل من و سد بار از دلم افزون
بعالم اندر و زاندازه ی دو عالم بیش
۶
یگانه فتحعلی شه خدیو نیک نهاد
خداش نیکی بخش و قضاش نیک اندیش
نظرات