نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

شمارهٔ ۱۶۹

۱

زشست شهسواری ناوکی تعویذ پر دارم

کجا اندیشه از آهنگ صیاد دگر دارم

۲

به تیری چون ز پا افکندیم از خاک بردارم

که صیاد دگر در راه و زخمی کارگر دارم

۳

کشیدم آهی و زخم دگر زد بر سر زخمم

به آه خویشتن زین بیشتر چشم اثر دارم

۴

اگر چون سایه افتادم به خاک ره عجب نبود

فروزان آفتابی از جمالش در نظر دارم

۵

ملامتگو چرا باید زبان بیهوده بگشاید

نه او از وی خبردار نه من از خود خبر دارم

۶

خموشی چون نشان آگهی آمد از آن نالم

که گر خاموش بنشینم ز رازم پرده بردارم

۷

ز اسرار جهان بیهوده می‌جستم خبر عمری

ندانستم که خود را باید از خود بی‌خبر دارم

۸

همین بهتر که خاموشم چرا بیهوده بخروشم

اگر دارم فغانی از جفای دادگر دارم

۹

ز نقش پای من اشکم نشان نگذاشت در راهش

به راه او چه منتها نشاط از چشم تر دارم

تصاویر و صوت

نظرات