
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۱۸۳
۱
نه هشیارم توان گفتن نه مستم
که هم پیمانه هم پیمان شکستم
۲
ز پا افکنده ام خود را در این دشت
مگر روزی رسد دستی بدستم
۳
کرا تا سوی من افتد گذر باز
بسد امید در راهی نشستم
۴
نمیدانم تویی یا من در این بزم
همی بینم که خود را می پرستم
۵
تو خواهی بود و تو بودی تو هستی
نخواهم بود و نه بودم نه هستم
۶
زیمن همت شاه جهان نیست
عجب گر زین جهان بینم که رستم
۷
ز پا افتادگان را دستگیری
بگیر ای لطف شاهنشاه دستم
نظرات