
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۲۰۴
۱
اگر ره است و اگر بیره از قفای تو باشم
اگر بدم من اگر نیک از برای تو باشم
۲
همین بس است که بر من ز روی لطف ببینی
که من نه در خور اندیشه ی لقای تو باشم
۳
بکرده های صواب است امید شیخ و بمن بین
که با هزار خطا چشم بر عطای تو باشم
۴
سخن به بیهده رانم زنیک و بد ندانم
مرا بس این که توانم مطیع رای تو باشم
۵
بمدعای منی پای تا بفرق، خدا را
کجا رواست که من جز بمدعای تو باشم
۶
برات روضه بشویم در آب چشمه ی کوثر
اگر قبول کنندم که خاک پای تو باشم
۷
من و بلای غمت، شیخ و خلد نعیمش
کدام نعمت از این به که مبتلای تو باشم
۸
نشاط قیمت بیگانگی زخلق چه داند
من این معامله دانم که آشنای تو باشم
تصاویر و صوت

نظرات