
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۲۵۷
۱
سرو سیمین که دیده در چمنی
و آفتابی میان انجمنی
۲
گلبن بزم و شاهد چمنی
زینت باغ و زیب انجمنی
۳
نشنیدی زمانهان سخنی
فاش خواهی شنید از انجمنی
۴
از اسیران غربتش چه خبر
آنکه با دوست خفته در وطنی
۵
عقل با عشق بر نمی آید
با سلیمان نپاید اهرمنی
۶
یار میآید از میان برخیز
خار راهی غبار انجمنی
۷
هر طرف طایری پر افشان هست
کس نیفتد بفکر همچو منی
۸
ناله ای میکشم مگر صیاد
گذر آرد بگوشه ی چمنی
۹
بیخودی و شکستگی نشاط
چشم مستی و زلف پر شکنی
۱۰
چه عجب فاش کرد اگر رازم
که نگنجد در آن دهن سخنی
نظرات