نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

شمارهٔ ۲۵۸

۱

پای سروی و گوشه ی چمنی

خوش بود خاصه سرو سیمتنی

۲

گل بدامان برند و گلرخ من

گلبنی را میان پیرهنی

۳

انجمن در چمن کنند و مراست

چمنی در میان انجمنی

۴

راز خود گفتمش که میدانم

بر نیاید از آن دهن سخنی

۵

نرسد دست کس بدامن دوست

چاک ناکرده جیب پیرهنی

۶

این طبیبان علاج کس نکنند

تا در او هست امید زیستنی

۷

گفته بودم که نشکنم توبه

آوخ از دست زلف پرشکنی

۸

باز امشب خراب و بیخود ومست

میبرندم برون زانجمنی

۹

چون گنه با امید رحمت اوست

خوشتر است از ثواب همچو منی

۱۰

پا نهندت بسر نشاط آخر

خاک این راه و خاراین چمنی

تصاویر و صوت

نظرات