نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

شمارهٔ ۲۷۲

۱

یک بار نخواندند و نگفتند کجایی

تا چند توان رفتن تا خوانده بجایی

۲

ترسم ز خرابی دل ای دوست که گویند

این خانه نبودست در آن خانه خدایی

۳

تا غیر شود شاد ز آزردگی من

دانسته زمن پرسی کازرده چرایی

۴

بر هر که ستم رفت بباید کرمی کرد

شادم که بجز من نکند دوست جفایی

۵

سر گشته شتابان ز پیت تا بکی این خلق

بگذار بگوییم که در خانه ی مایی

۶

این وادی عشق است نه جولانگه شاهان

اینجاست که بخشند شهی را بگدایی

۷

هر کس بمراد دل خود شاد بچیزیست

ماییم و غم یار،خدایا تو گوایی

۸

ما را طمعی از تو جز این نیست که رویت

از دور ببینیم و بگوییم دعایی

۹

چندان که ملولی ز نشاط او زتو خرسند

جز مهر خطایی نه و جز جور عطایی

تصاویر و صوت

نظرات