
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۳۷
۱
بهر جا بنگرم بالا و گرپست
نبینم در دو عالم جز یکی هست
۲
درون خانه و بیرون در اوست
هم او خود حلقه بر در زد هم او بست
۳
زیک شاخیم اگر شیرین اگر تلخ
زیک بزمیم اگر هشیار اگر مست
۴
بپایم شاخ گلبن رشته ی دام
براهم موج دریا حلقه ی شست
۵
توانایی مرا باریست بر دوش
زبردستی مرا بندیست بر دست
۶
پر و بال است دام من، خوش آن دام
که از قیدش به پروازی توان جست
۷
نباشد بنده کازادش توان کرد
نباشد خواجه کز قیدش توان رست
۸
نه عاشق آنکه جز معشوق بیند
نه معشوق آنکه جز وی در جهان هست
۹
نشاط اردید نتوانی بخورشید
ببین در سایه کان با نور پیوست
۱۰
جهان را ایمنی فتح علی شاه
که ایمن باد ذاتش تا جهان هست
نظرات