نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

شمارهٔ ۷۸

۱

دوست می‌گفتم ترا زاول نه آن می‌بینمت

دشمن دل بودی اینک خصم جان می‌بینمت

۲

نه همین در کاخ دل با چشم جان می‌بینمت

در جهان با چشم صورت بین عیان می‌بینمت

۳

تو کجا و مهر و کین من، من از سودای عشق

گه به خود نامهربان گه مهربان می‌بینمت

۴

تا به پیری ای جوان باری ببینی آفتی

کآفت دین و دل پیر و جوان می‌بینمت

۵

با قدی چوگان‌صفت ای دل درین پیرانه‌سر

همچو گویی در بساط کودکان می‌بینمت

۶

سد نشاط آرند از یک جرعه می رندان نشاط

سرگِران منشین که زین پس رایگان می‌بینمت

تصاویر و صوت

دیوان نشاط اصفهانی به کوشش دکتر حسین نخعی - تصویر ۹۷

نظرات