
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۹۳
۱
من و از خون دل پیمانهای چند
تو و پیمانه با بیگانهای چند
۲
به پیشت درد دل میگویم افسوس
که در گوشت بود افسانهای چند
۳
همان به کآشنا محروم ماند
که محرم شد به او بیگانهای چند
۴
جمال شمع ناپیدا و هرسو
از او آتش به جان پروانهای چند
۵
ندیدم جز غم از پیمان زاهد
من و میخانه و پیمانهای چند
۶
ز غوغای خردمندان به تنگم
دریغ از نالهٔ مستانهای چند
۷
ملول از صحبت فرزانگانم
خوشا ویرانه و دیوانهای چند
۸
دل ما گر رود از دست غم نیست
ز ملک شاه کم ویرانهای چند
۹
مباد آسیب شمع انجمن را
چه باک ار جان دهد پروانهای چند
۱۰
نشاط آخر برون نِهْ گامی از خویش
تو خود پابست این غمخانهای چند
تصاویر و صوت

نظرات