نظامی

نظامی

بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

۱

ای نام تو بهترین سرآغاز

بی‌نام تو نامه کی کنم باز

۲

ای یاد تو مونس روانم

جز نام تو نیست بر زبانم

۳

ای کارگشای هر چه هستند

نام تو کلید هر چه بستند

۴

ای هیچ خطی نگشته ز اول

بی‌حجت نام تو مسجل

۵

ای هست کن اساس هستی

کوته ز درت درازدستی

۶

ای خطبهٔ تو تبارک الله

فیض تو همیشه بارک الله

۷

ای هفت عروس نه عماری

بر درگه تو به پرده‌داری

۸

ای هست نه بر طریق چونی

دانای برونی و درونی

۹

ای هرچه رمیده وارمیده

در کن فیکون تو آفریده

۱۰

ای واهب عقل و باعث جان

با حکم تو هست و نیست یکسان

۱۱

ای محرم عالم تحیر

عالم ز تو هم تهی و هم پر

۱۲

ای تو به صفات خویش موصوف

ای نهی تو منکر، امر معروف

۱۳

ای امر تو را نفاذ مطلق

وز امر تو کائنات مشتق

۱۴

ای مقصد همت بلندان

مقصود دل نیازمندان

۱۵

ای سرمه‌کش بلند بینان

در باز کن درون نشینان

۱۶

ای بر ورق تو درس ایام

ز آغاز رسیده تا به انجام

۱۷

صاحب تویی آن دگر غلامند

سلطان تویی آن دگر کدامند؟

۱۸

راه تو به نور لایزالی

از شرک و شریک هر دو خالی

۱۹

در صنع تو کامد از عدد بیش

عاجز شده عقل علت اندیش

۲۰

ترتیب جهان چنانکه بایست

کردی به مَثابتی که شایست

۲۱

بر ابلق صبح و ادهم شام

حکم تو زد این طویلهٔ بام

۲۲

گر هفت گره به چرخ دادی

هفتاد گره بدو گشادی

۲۳

خاکستری ار ز خاک سودی

صد آینه را بدان زدودی

۲۴

بر هر ورقی که حرف راندی

نقش همه در دو حرف خواندی

۲۵

بی کوه‌کنی ز کاف و نونی

کردی تو سپهر بیستونی

۲۶

هر جا که خزینهٔ شگرفست

قفلش به کلید این دو حرفست

۲۷

حرفی به غلط رها نکردی

یک نکته دراو خطا نکردی

۲۸

در عالم عالم آفریدن

به زین نتوان رقم کشیدن

۲۹

هر دم نه به حق دسترنجی

بخشی به من خراب گنجی

۳۰

گنج تو به بذل کم نیاید

وز گنج کس این کرم نیاید

۳۱

از قسمت بندگی و شاهی

دولت تو دهی بهَر که خواهی

۳۲

از آتش ظلم و دود مظلوم

احوال همه تراست معلوم

۳۳

هم قصهٔ نانموده دانی

هم نامهٔ نانوشته خوانی

۳۴

عقل آبله پای و کوی تاریک

وآنگاه رهی چو موی باریک

۳۵

توفیق تو گر نه ره نماید

این عقده به عقل کی گشاید

۳۶

عقل از در تو بصر فروزد

گر پای درون نهد بسوزد

۳۷

ای عقل مرا کفایت از تو

جستن ز من و هدایت از تو

۳۸

من بی‌دل و راه بیمناک است

چون راهنما تویی چه باک است

۳۹

عاجز شدم از گرانی بار

طاقت نه چگونه باشد این کار

۴۰

می‌کوشم و در تنم توان نیست

کازرم تو هست باک از آن نیست

۴۱

گر لطف کنی و گر کنی قهر

پیش تو یکی است نوش یا زهر

۴۲

شک نیست در اینکه من اسیرم

کز لطف زیم ز قهر میرم

۴۳

یا شربت لطف دار پیشم

یا قهر مکن به قهر خویشم

۴۴

گر قهر سزای ماست آخر

هم لطف برای ماست آخر

۴۵

تا در نفسم عنایتی هست

فتراک تو کی گذارم از دست

۴۶

وآن دم که نفس به آخر آید

هم خطبهٔ نام تو سراید

۴۷

وآن لحظه که مرگ را بسیجم

هم نام تو در حنوط پیچم

۴۸

چون گَرد شود وجود پستم

هرجا که روم تو را پرستم

۴۹

در عصمت اینچنین حصاری

شیطان رجیم کیست باری

۵۰

چون حرز توام حمایل آمود

سرهنگی دیو کی کند سود

۵۱

احرام گرفته‌ام به کویت

لبیک زنان به جستجویت

۵۲

احرام شکن بسی است زنهار

ز احرام شکستنم نگهدار

۵۳

من بی‌کس و رخنه‌ها نهانی

هان ای کس بی‌کسان تو دانی

۵۴

چون نیست به جز تو دستگیرم

هست از کرم تو ناگزیرم

۵۵

یک ذره ز کیمیای اخلاص

گر بر مس من زنی شوم خاص

۵۶

آنجا که دهی ز لطف یک تاب

زر گردد خاک و دُر شود آب

۵۷

من گر گهرم وگر سفالم

پیرایهٔ توست روی مالم

۵۸

از عطر تو لافد آستینم

گر عودم و گر دِرمنه اینم

۵۹

پیش تو نه دین نه طاعت آرم

افلاس تهی شفاعت آرم

۶۰

تا غرق نشد سفینه در آب

رحمت کن و دستگیر و دریاب

۶۱

بردار مرا که اوفتادم

وز مرکب جهل خود پیادم

۶۲

هم تو به عنایت الهی

آنجا قدمم رسان که خواهی

۶۳

از ظلمت خود رهایی‌ام ده

با نور خود آشنایی‌ام ده

۶۴

تا چند مرا ز بیم و امید

پروانه دهی به ماه و خورشید

۶۵

تا کی به نیاز هر نوالم

بر شاه و شبان کنی حوالم

۶۶

از خوان تو با نعیم‌تر چیست

وز حضرت تو کریم‌تر کیست

۶۷

از خرمن خویش ده زکاتم

مَنْویس به این و آن بَراتَم

۶۸

تا مزرعه چو من خرابی

آباد شود به خاک و آبی

۶۹

خاکی ده از آستان خویشم

وابی که دغل برد ز پیشم

۷۰

روزی که مرا ز من ستانی

ضایع مکن از من آنچه مانی

۷۱

وآن‌دم که مرا به من دهی باز

یک سایه ز لطف بر من انداز

۷۲

آن سایه نه کز چراغ دور است

آن سایه که آن چراغ نور است

۷۳

تا با تو چو سایه نور گردم

چون نور ز سایه دور گردم

۷۴

با هر که نفس برآرم اینجا

روزیش فروگذارم اینجا

۷۵

دَرهای همه ز عهد خالی است

اِلا دَرِ تو که لایزالی است

۷۶

هر عهد که هست در حیات است

عهد از پس مرگ بی‌ثبات است

۷۷

چون عهد تو هست جاودانی

یعنی که به مرگ و زندگانی

۷۸

چندانکه قرار عهد یابم

از عهد تو روی برنتابم

۷۹

بی‌یاد توام نَفَس نیاید

با یاد تو یاد کس نیاید

۸۰

اول که نیافریده بودم

وین تعبیه‌ها ندیده بودم

۸۱

کیمُخت اگر از زَمیم کردی

باز از زَمی‌ام ادیم کردی

۸۲

بر صورت من ز روی هستی

آرایش آفرین تو بستی

۸۳

واکنون که نشانه گاه جودم

تا باز عدم شود وجودم

۸۴

هرجا که نشاندیم نشستم

وآنجا که بریم زیر دستم

۸۵

گردیده رهیت من در این راه

گه بر سر تخت و گه بن چاه

۸۶

گر پیر بوم و گر جوانم

ره مختلف است و من همانم

۸۷

از حال به حال اگر بگردم

هم بر رق اولین نوردم

۸۸

بی‌جاحتم آفریدی اول

آخر نگذاریم معطل

۸۹

گر مرگ رسد چرا هراسم

کان راه بتست می‌شناسم

۹۰

این مرگ نه، باغ و بوستان است

کو راه سرای دوستان است

۹۱

تا چند کنم ز مرگ فریاد

چون مرگ ازوست مرگ من باد

۹۲

گر بنگرم آن چنان که رای است

این مرگ نه مرگ نَقل جای است

۹۳

از خوردگَه‌ای به خوابگاهی

وز خوابگه‌ای به بزم شاهی

۹۴

خوابی که به بزم تست راهش

گردن نکشم ز خوابگاهش

۹۵

چون شوق تو هست خانه خیزم

خوش خسبم و شادمانه خیزم

۹۶

گر بنده نظامی از سر درد

در نظم دعا دلیریی کرد

۹۷

از بحر تو بینم ابر خیزش

گر قطره برون دهد مریزش

۹۸

گر صد لغت از زبان گشاید

در هر لغتی ترا ستاید

۹۹

هم در تو به صد هزار تشویر

دارد رقم هزار تقصیر

۱۰۰

ور دم نزند چو تنگ حالان

دانی که لغت زبان لالان

۱۰۱

گر تن حبشی سرشتهٔ تست

ور خط ختنی نبشتهٔ تست

۱۰۲

گر هر چه نبشته‌ای بشویی

شویم دهن از زیاده گویی

۱۰۳

ور باز به داورم نشانی

ای داور داوران تو دانی

۱۰۴

زان پیش کاجل فرا رسد تنگ

و ایام عنان ستاند از چنگ

۱۰۵

ره باز ده از ره قبولم

بر روضهٔ تربت رسولم

تصاویر و صوت

خمسهٔ نظامی به تصحیح حسن وحید دستگردی » تصویر 250
خمسهٔ نظامی » تصویر 531
خمسهٔ نظامی نسخهٔ کمبریج » تصویر 280
خمسهٔ نظامی به خط ابن ابراهیم محمد مؤخر المعلم الکاتب الشیرازی ربیع الثانی ۱۰۷۶ ه ق » تصویر 186
خمسهٔ نظامی نسخهٔ شاه طهماسب » تصویر 264
خمسهٔ نظامی با سه نقاشی به امضای بهزاد » تصویر 220
خمسهٔ نظامی به خط عبدالرحیم عنبرین‌قلم در سال چهلم سلطنت اکبرشاه » تصویر 230
بیست و سه رساله به نام جلال الدین اسکندر نوهٔ تیمور لنگ » تصویر 180
کتبه العبد المذنب عماد الحسنی غفر ذنوبه - ای نام تو بهترین سرآغازبی‌نام تو نامه کی کنم بازای کار گشای هر چه هستندنام تو کلید هر چه بستند
فرید حامد :

نظرات

user_image
حمیدرضا
۱۳۸۷/۱۱/۱۸ - ۰۲:۱۱:۲۸
در بیت 10 «سهت» با «هست» جایگزین شد.
user_image
سرور
۱۳۹۱/۰۵/۰۸ - ۰۸:۲۶:۰۱
ای کار گشای هر چه هستند نام تو کلید هر چه بستند ای هیچ خطی نگشته ز اول بی‌حجت نام تو مسجل ای هست کن اساس هستی کوته ز درت دراز دستی ای خطبه تو تبارک الله فیض تو همیشه بارک الله
user_image
سجاد
۱۳۹۱/۰۸/۰۳ - ۱۳:۴۵:۰۸
با خسته نباشید وسلام لطفا قدرت دانلود pdfبزارین.
user_image
ناشناس
۱۳۹۳/۰۲/۰۴ - ۱۶:۰۱:۴۷
خط سوم ( نگشت از اول ) بهتر خوانده میشود
user_image
سعید
۱۳۹۳/۰۲/۲۸ - ۰۳:۵۵:۵۲
در بیت « ور باز به داورم نشانی /ای داور داوران تو دانی » مرحوم دکتر بهروز ثروتیان نبه داور » مصراع اول را «برآورم » نوشته است طبق نسخهی مورد تصحیح که به معنی « تحقیق و یقین و صاحب و خداوند » آمده و با اشاره به بیتی از بو شکور بلخی « کسی کاو به محشر بود آوری / ندارد به کس کینه و داوری » که آوری را به معنی یقین در لغت نامه ها ذکر کرده اند ودکتر « اور» را به معنی محاکمه و بازجست » معنی نموده اند که زیبا تر به نظر می رسد یعنی اگر مرا به محاکمه و بازجست بنشانی ، ای داور داوران تو خود دانی» وبیتی یدگر به عنوان شاهد : «کسی را که باشد به دل مهر حیدر / شود سرخ رو در دو گیتی به آور »
user_image
بهنام
۱۳۹۳/۰۴/۱۸ - ۰۴:۵۵:۵۲
چرا وزن این شعر مستفعل فاعلات فع لن نمیتونه باشه؟
user_image
علی
۱۳۹۳/۰۷/۲۴ - ۰۱:۴۶:۰۷
با عرض سلام و خسته نباشید در بیت 21 مصرع دوم (این طویله بام ) درستش باید (این طویله را نام باشد)
user_image
علی
۱۳۹۳/۰۷/۲۴ - ۰۱:۵۰:۳۵
با عرض معذرت در بیت 23 ار ز باید ارز باشد
user_image
سینا
۱۳۹۳/۰۹/۱۱ - ۱۲:۱۰:۲۳
ای هرچه رمیده وارمیده در کن فیکون تو آفریدهاصلاح شود به ای هرچه رمیده وارمیده در کن مکون تو آفریدهبا تشکر
user_image
daniyal
۱۳۹۴/۰۵/۱۱ - ۱۷:۱۰:۴۳
چرا کسی به سوال آقا بهنام جواب نداد؟؟شاید سوال خیلی ها باشه
user_image
حامد
۱۳۹۴/۰۶/۰۱ - ۱۴:۰۹:۲۵
شاید بهتر میبود جناب آقای بهنام دلیل خودشان را برای طرح چنین ادعایی بیان میکردند. اما اینکه با تقطیع به ارکان ما به هر نتیجه ای که بخواهیم برسیم خارج از قواعد عروض فارسی است. این حقیر هیچ بحری را به خاطر نمی آورم که با رکن مستفعل شروع شده باشد. عروض مجموعه ای از قواعدی است که به صورت کاملا منظم و منطقی کنار هم چیده شده و هر وزنی دارای قواعد خاص خودش است. زحافات با قاعده هستند و به هر صورتی نمیتوان در ارکان عروضی زحافی قائل شد و تغییری اعمال کرد.
user_image
Hamishe bidar
۱۳۹۴/۰۷/۰۲ - ۱۰:۳۲:۳۵
در عالم عالم آفریدنبه زین نتوان رقم کشیدندرست این هستدر عالم عالم آفریدن زین به نتوان رقم کشیدن
user_image
نازبانو
۱۳۹۴/۰۸/۲۰ - ۰۲:۳۵:۵۴
چون مرگ از وست مرگ من باد
user_image
همیشه بیدار
۱۳۹۴/۱۱/۱۰ - ۰۶:۰۵:۵۰
"کازرم" دراین بیت یعنی چه؟می‌کوشم و در تنم توان نیستکازرم تو هست باک از آن نیست
user_image
بابک
۱۳۹۴/۱۱/۱۰ - ۰۷:۳۸:۳۳
همیشه بیدار جان،که آزرمو یکی از معانی آزرم یعنی به هیچ شمردن، در شمار نیاوردن
user_image
سمانه
۱۳۹۴/۱۱/۱۰ - ۰۹:۰۳:۳۲
می‌کوشم و در تنم توان نیستکازرم تو هست باک از آن نیستچون لطف و انصاف تو هست من باکی از ناتوانی خویش ندارم
user_image
همیشه بیدار
۱۳۹۴/۱۱/۱۰ - ۱۱:۵۰:۳۹
ممنون از لطفتان!
user_image
مریم
۱۳۹۵/۰۲/۱۲ - ۰۹:۰۵:۴۷
من این شعر رو تو یه کتاب خیلی قدیمی تو موزه خانه کرد سنندج خوندم این بیت درستش اینه ای یاد تو مونس روانها جز نام تو نیست بر زبان ها
user_image
Id instagram: powerful_king_man
۱۳۹۶/۱۰/۲۲ - ۱۶:۵۸:۳۷
سلام معنی "خوردگه " چیه؟
user_image
nabavar
۱۳۹۶/۱۰/۲۲ - ۱۷:۲۲:۳۳
محل خوردن ،
user_image
حمیرا
۱۳۹۷/۰۱/۱۱ - ۱۷:۳۸:۲۶
سلام معنی بیت ای هفت عروس نه عماری بر درگه تو به پرده داری یعنی چی؟ منظور از هفت عروس چیه؟ممنون
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۱/۱۱ - ۱۹:۲۸:۲۰
مراد از هفت عروس هفت سیاره میباشد: 1-ماه 2- تیر 3- ناهید 4- خورشید 5-بهرام 6-اورمزد 7- کیوانعماری به معنی کجاوه یا تخت است پیشینیان را باور این بوده که این هفت سیاره را خداوند بر نه چرخ و فلک قرار داده که ماه بر چرخ نخست قرار دارد تیر بر چرخ دوم و به ترتیب،ناهید،خورشید،بهرام،اورمزد. کیوان که بر چرخ هفتم استو این چرخ ها بر فلک هشتم که ثابت است قرار دارد و همه اینها بر نهمین چرخ که فلک الافلاک یا عرشخوانده میشدنظامی میگوید همه این سیاران هفت گانه و چرخ و فلک نه گانه به دستور تو هستندعدد هفت نشانه تکمیل و تمام بودن است،نشان همگی و کل چنانکه امروزه میگویند هفت دست لباس-هفت دست قاشق و چنگال-هفت روز هفته-هفت سر عائله
user_image
یاسین
۱۳۹۷/۰۴/۱۰ - ۰۶:۲۰:۱۷
در بیت هفتم در درگه «تو به» غلط است و بیاد با در درگه «توبه» جایگزین شودممنون از سایت خوبتان
user_image
علی
۱۳۹۷/۰۵/۲۷ - ۱۶:۲۸:۵۳
معنی بیت زیر چیست؟خاکستری ار ز خاک سودیصد اینه را بدو زدودی
user_image
فرامرز امامی
۱۳۹۸/۰۲/۲۲ - ۱۱:۵۱:۴۷
چه باید نوشت و چه گفت همین بس که ما با داشتن چنین گوهرهای بی بدیل و بواسطه فارسی زبان بودن از خوشبخت ترین مخلوقات هستیم. حق یارتان باد فرامرز امامی
user_image
محسن پناهی
۱۳۹۸/۰۴/۰۳ - ۰۱:۳۴:۵۰
معنی کلمه "نقس" در بیت زیر چیست :تا در نقسم عنایتی هستفتراک تو کی گذارم از دست
user_image
دل افگار
۱۳۹۸/۰۷/۲۳ - ۰۵:۴۵:۵۸
جناب آقای محسن پناهی "نقسم" استباه تایپی و درستش "نفسم" به معنی نفس من یعنی تا نفس میکشم و زنده هستم
user_image
رحمت
۱۳۹۸/۱۲/۰۵ - ۲۲:۵۹:۱۲
ای خطبه تو تبارک اللهمنظور از خطبه یعنی چه؟؟؟
user_image
ندا
۱۳۹۹/۰۳/۰۵ - ۱۲:۴۹:۰۹
سلامبیت 53من بی‌کس و رخنه‌ها نهانیبیت 89کان راه به توست می‌شناسم
user_image
برگ بی برگی
۱۳۹۹/۰۵/۰۴ - ۰۸:۵۲:۵۶
رحمت عزیز و گرامی . بنظر میرسد مراد از خطبه همان خطابه یا پیمانی ست موسوم به الست که خداوند از انسان سوال میکند آیا تو از جنس من هستی و انسان
پاسخ میدهد یلی . پاینده باشید
user_image
ناشناس
۱۳۹۹/۰۵/۱۲ - ۰۷:۱۶:۴۷
کیمخت اگر ذمیم کردی از زاز ذمیم، ادیم کردی.زمیم غلط است ==> ذمیم
user_image
رها
۱۳۹۹/۰۵/۲۷ - ۰۸:۲۹:۵۳
با سلاملطفن اگر کسی فایل صوتی کامل لیلی و مجنون را دارد به اشتراک بگذارد
user_image
رضابلدی
۱۳۹۹/۱۰/۱۴ - ۰۰:۵۶:۳۶
سلام در بیت بر هر ورقی که حرف راندی نقش همه در دو حرف خواندی منظور از دو حرف چیه؟
user_image
بهنام
۱۴۰۰/۰۱/۱۵ - ۱۲:۳۸:۲۷
درود.پرسش آقای رضا بلدی پرسش من نیز هست . اگر اساتید
پاسخگو باشند سپاسگزارم
user_image
nabavar
۱۴۰۰/۰۱/۱۵ - ۱۴:۱۵:۴۴
گرامیان رضا و بهنامبر هر ورقی که حرف راندینقش همه در دو حرف خواندیبی‌کوه کَنی ز کاف و نونیکردی تو سپهر بیستونیمنظور از دو حردف ” کُن ” هست به مانای باش کن فیکون { باش پس شد}می گوید: هر نقشی اراده کردی با گفتن دو حرف ” ک “ و ” ن “ {کُن } در همه جا بدون زحمت {بی کوه کَنی} تصویر کردی { ایجاد کردی }با این دو حرف، سپهر بیستون را آفریدی
user_image
nabavar
۱۴۰۰/۰۱/۱۵ - ۱۴:۱۷:۲۷
گرامی بهنام
پاسخ به شما در بازبینی قرنطینه شده است
user_image
افسانه چراغی
۱۴۰۰/۰۱/۱۷ - ۱۱:۱۷:۴۷
در بیت نهم، رمیده و آرمیده درست است.
user_image
محمد گلی
۱۴۰۰/۰۷/۳۰ - ۱۴:۱۷:۵۸
با سلام ، در بیت هفتم منظور از هفت عروس و نه عماری چیست؟
user_image
ملیکا رضایی
۱۴۰۰/۰۹/۲۸ - ۰۷:۱۵:۳۴
اومدم بگم صدام رو میشنوی ... ؟ میشه همون کار رو کنی ؟...اشکم ریخت ...گفتم : تو میشنوی ‌‌...   . و آن اشک از بهر چه بود ؟ من خود نیز نمیدانم ... .
user_image
سید هادی سبزپوش
۱۴۰۰/۱۲/۲۰ - ۱۱:۱۳:۵۸
زیباست
user_image
محمد لات لیل
۱۴۰۱/۰۴/۰۲ - ۰۲:۴۶:۴۴
سلام ممنون میشم یکی از اساتید ترجمه کامل این شعر زیبا رو بنویسه  
user_image
Reza Ahmadi
۱۴۰۲/۰۶/۲۹ - ۲۳:۴۴:۵۹
سلام.از گنجور بسیار سپاسگزارم. این شعر حال انسان را خوب می کند.
user_image
fa ba
۱۴۰۲/۱۲/۲۸ - ۰۸:۱۵:۵۶
با سلام و عرض ادب. سوالی داشتم از دوستان عزیز. بهترین نسخه تصحیح شده خمسه نظامی کدام است؟
user_image
مریم بانو
۱۴۰۳/۰۱/۲۴ - ۰۲:۵۲:۱۰
سلام و درود  در بیت ۲۴ بر هر ورقی که حرف راندی نقش همه در دو حرف خواندی منظور از "دو حرف " چیست؟ 
user_image
bolhasani
۱۴۰۳/۰۶/۲۰ - ۰۵:۴۵:۵۳
سلام و عرض ادب بر ابلق صبح و ادهم شام حکم تو زد این طویله بام از این بیت هم تلفظ درست و هم معنی درخوری ندارم و اگر دوستی به من کمک کنه بسیار از ایشان ممنونم