نظامی

نظامی

بخش ۲۵ - حکایت سلیمان با دهقان

۱

روزی از آنجا که فراغی رسید

باد سلیمان به چراغی رسید

۲

مملکتش رخت به صحرا نهاد

تخت بر این تختهٔ مینا نهاد

۳

دید به‌نوعی که دلش پاره گشت

برزگر‌ی پیر در آن ساده دشت

۴

خانه ز مشتی غله پرداخته

در غله دان کرم انداخته

۵

دانه‌فشان گشته به هر گوشه‌ای

رسته ز هر دانهٔ او خوشه‌ای

۶

پردهٔ آن دانه که دهقان گشاد

منطق مرغان ز سلیمان گشاد

۷

گفت جوانمرد شو ای پیرمرد

کاین قَدَرَت بود‌، ببایست خورد

۸

دام نه‌ای دانه فشانی مکن

با چو منی مرغ زبانی مکن

۹

بیل نداری گِل صحرا مخار

آب نیابی جو دهقان مکار

۱۰

ما که به سیراب‌زمین کاشتیم

زانچه بِکِشتیم چه برداشتیم‌؟

۱۱

تا تو درین مزرعهٔ دانه‌سوز

تشنه و بی آب چه آری بروز

۱۲

پیر بدو گفت مرنج از جواب

فارغم از پرورش خاک و آب

۱۳

با تر و با خشک مرا نیست کار

دانه ز من پرورش از کردگار

۱۴

آب من اینک عرق پشت من

بیل من اینک سر انگشت من

۱۵

نیست غم ملک و ولایت مرا

تا منم، این دانه کفایت مرا

۱۶

آنکه بشارت به خودم می‌دهد

دانه یکی هفتصد‌م می‌دهد

۱۷

دانه به انبازی شیطان مکار

تا ز یکی هفتصد آید به بار

۱۸

دانهٔ شایسته بباید نخست

تا گره خوشه گشاید درست

۱۹

هر نظری را که برافروختند

جامه به‌اندازهٔ تن دوختند

۲۰

رخت مسیحا نکشد هر خری

محرم دولت نبود هر سری

۲۱

کرگدنی گردن پیلی خورد

مور ز پای ملخی نگذرد

۲۲

بحر به صد رود شد آرام گیر

جوی به یک سیل برآرد نفیر

۲۳

هست در این دایرهٔ لاجورد

مرتبهٔ مرد به‌مقدار مرد

۲۴

دولتی‌یی باید صاحب درنگ

کز قدری ناز نیاید به تنگ

۲۵

هر نفسی حوصلهٔ ناز نیست

هر شکمی حاملهٔ راز نیست

۲۶

ناز نگویم که ز خامی بود

ناز‌کشی کار نظامی بود

تصاویر و صوت

خمسهٔ نظامی به تصحیح حسن وحید دستگردی » تصویر 1402

نظرات

user_image
محمد حنیفه نژاد
۱۳۹۱/۰۷/۲۴ - ۰۹:۳۰:۰۲
دام نه ای دانه فشانی مکن با چومنی مرغ زبانی مکن سلام خدمت دوستان مرغ زبانی از ترجمه ی تحت اللفظی عبارتی است که در زبان ترکی به کار می رود .قوش دیلی اوخوماق : یعنی به زبان پرنده آواز خواندن و این عبارت از آن جا گرفته شده است که برای شکار بلدرچین نر شکارچیان وسیله ای را به کار می برند که با فشردن آن صدای صوتی شبیه صدای بلدرچین ماده در میاید و آن گاه بلدرچین نر خودش را به آن جا می رساند و وقتی شکارچیان را می بیند می خواهد که بپرد ولی شکارچیان بالای گندم زار را توری کشیده اند و بالاخره بلدرچین گرفتار می شود .ترکیب مرغ زبانی کردن هم از همان ( قوش دیلی اوخوماق ) در ترکی گرفته شده است و البته کسانی که با زبان ترکی آشنایی دارند معنی این اصطلاح را خوب می دانند . و نیازی به توضیح نیست .بنا بر این مولوی در این مصرع می خواهد بگوید که مرا فریب مده ، کلک مزن ، رو راست باش و خلاصه قوش دیلی اوخوما
user_image
رهام
۱۳۹۲/۰۲/۱۸ - ۱۷:۵۰:۰۷
واژه انباز که تلبته هم باز بوده و بصورت انبازدرامده زیباست و جایگزین مناسب برای شریک
user_image
بهزاد علوی (باب)
۱۳۹۴/۰۵/۰۲ - ۰۱:۲۵:۴۰
دهخدا در تعبیر مرغ زبانی: (جالب است که رجوع به همین بیت دارد). رجوع به ترکی بسیار زیباست ولی امکان دارد که 100% کامل نباشد و این ترکیب در کتب و سروده های دیگر از جمله طوطی نامه استفاده شده. مرغ زبانی . [ م ُ زَ ] (حامص مرکب ) عمل مرغ زبان . نغمه خوانی . || زبان بازی : دام نه ای دانه فشانی مکن با چو منی مرغ زبانی مکن .
user_image
بهزاد علوی (باب)
۱۳۹۴/۰۵/۰۲ - ۰۱:۵۴:۳۱
Line 13با تر و با خشک مرا نیست کار