نظامی

نظامی

بخش ۲۷ - داستان پیر زن با سلطان سنجر

۱

پیرزنی را ستمی درگرفت

دست زد و دامن سنجر گرفت

۲

کای ملک آزرم تو کم دیده‌ام

وز تو همه‌ساله ستم دیده‌ام

۳

شحنهٔ مست آمده در کوی من

زد لگدی چند فرا روی من

۴

بی‌گُنه از خانه به‌رویم کشید

موی‌کشان بر سر کویم کشید

۵

در ستم‌آبادِ زبانم نهاد

مُهر ستم بر در خانم نهاد

۶

گفت: «فلان نیم‌شب ای گوژپشت

بر سر کوی تو فلان را که کُشت؟»

۷

خانه من جست که «خونی کجاست ؟»

ای شه ازین بیش زبونی کجاست؟

۸

شحنه بود مست که آن خون کند

عربده با پیرزنی چون کند؟

۹

رطل‌زنان دخلِ ولایت برند

پیره‌زنان را به جنایت برند

۱۰

آنکه درین ظلم نظر داشته‌ست

ستر من و عدل تو برداشته‌ست

۱۱

کوفته شد سینهٔ مجروح من

هیچ نماند از من و از روح من

۱۲

گر ندهی داد من ای شهریار

با تو رود روزِ شمار، این شمار

۱۳

داوری و داد نمی‌بینمت

وز ستم آزاد نمی‌بینمت

۱۴

از ملکان قوّت و یاری رسد

از تو به ما بین که چه خواری رسد؟!

۱۵

مال یتیمان ستدن، ساز نیست

بگذر ازین، غارت ابخاز نیست

۱۶

بر پَله پیره‌زنان ره مزن

شرم بدار از پله پیره‌زن

۱۷

بنده‌ای و دعوی شاهی کنی

شاه نه‌ای چونکه تباهی کنی

۱۸

شاه که ترتیب ولایت کند

حکم رعیت به رعایت کند

۱۹

تا همه سر بر خط فرمان نهند

دوستی‌اش در دل و در جان نهند

۲۰

عالم را زیر و زبر کرده‌ای

تا تویی آخر چه هنر کرده‌ای؟

۲۱

دولت ترکان که بلندی گرفت

مملکت از داد پسندی گرفت

۲۲

چونکه تو بیدادگری پروری

ترک نه‌ای، هندوی غارتگری

۲۳

مسکن شهری ز تو ویرانه شد

خرمن دهقان ز تو بی‌دانه شد

۲۴

زآمدن مرگ شماری بکن

می‌رسدت دست، حصاری بکن

۲۵

عدل تو قندیلِ شب‌افروز توست

مونسِ فردای تو امروزِ توست

۲۶

پیر زنان را به سخن شاد دار

و این سخن از پیرزنی یاد دار

۲۷

دست بدار از سر بیچارگان

تا نخوری یاسج غم‌خوارگان

۲۸

چند زنی تیر به هر گوشه‌ای؟

غافلی از توشهٔ بی‌توشه‌ای

۲۹

فتح جهان را تو کلید آمدی

نز پی بیداد پدید آمدی

۳۰

شاه بدانی که جفا کم کنی

گر دگران ریش، تو مرهم کنی

۳۱

رسم ضعیفان به تو نازش بود

رسم تو باید که نوازش بود

۳۲

گوش به دریوزهٔ انفاس دار

گوشه‌نشینی دو سه را پاس دار

۳۳

سنجر، کاقلیم خراسان گرفت

کرد زیان کاین سخن آسان گرفت

۳۴

داد در این دور برانداخته‌ست

در پر سیمرغ وطن ساخته‌ست

۳۵

شرم درین طارم ازرق نماند

آب درین خاک معلق نماند

۳۶

خیز نظامی ز حد افزون گری

بر دل خوناب شده خون گری

تصاویر و صوت

خمسهٔ نظامی به تصحیح حسن وحید دستگردی » تصویر 1404
خمسهٔ نظامی نسخهٔ شاه طهماسب » تصویر 39

نظرات

user_image
سپهر نواب زاده
۱۳۹۱/۰۴/۲۲ - ۰۵:۲۰:۴۴
لطفا نکات زیر را مورد توجه قرار دهید:1- در بیت چهارمبیگنه از خانه برویم کشید بیگنه از خانه «برونم» کشید - صحیح است2- در بیت 26پیرزنانرا بسخن شاد دار«پیرزنان را» به سخن شاد دار - بهتر است3- در بیت 30شاه بدانی که جفا کم کنی گرد گران ریش تو مرهم کنی«گر دگران» ریش تو مرهم کنی - صحیح استیعنی اگر دیگران ریش می کنند، تو مرهم بگذاری4- در بیت 34داد در این دور برانداختست در پر سیمرعغ وطن ساختست«سیمرغ» تصحیح گردد-در ضمن اگر قواعد نقطه گذاری رعایت گردد، این شعر خواناتر و قابل استفاده تر خواهد شد.با تشکر و سپاس
user_image
رهام
۱۳۹۲/۰۲/۱۸ - ۱۸:۰۲:۵۱
منطور ازپله همان پول ناچیز است در اصظلاح پول و پله
user_image
مریم
۱۳۹۲/۰۳/۰۵ - ۰۹:۵۶:۱۲
در
پاسخ به سپهر: در بیت چهارم" به رویم" صحیح است. زیرا "روی" با "کوی" قافیه می شود اما "برون" با "کوی" قافیه نمی شود.
user_image
پیام
۱۳۹۳/۰۷/۲۶ - ۲۲:۲۰:۵۱
جواب به مریم: syntax مهم نیست. semantic مهم است. برون با معنی تر است. در ضمن به قدر کافی هم قافیه دارد.
user_image
رضا مغزیان
۱۳۹۳/۱۱/۲۴ - ۱۳:۴۴:۴۰
به نظر می رسد در بیت بیستم، " عالم را زیر و زبر کرده ای" باید "عالمی زیر و زبر کرده ای" باشد.
user_image
کینگو
۱۳۹۵/۰۴/۱۰ - ۲۱:۳۱:۵۸
رطل زنان دخل ولایت برند صحیح نیست طبل زنان صحیح است
user_image
اسفندیار گفتاری
۱۳۹۵/۰۷/۰۳ - ۱۱:۳۵:۴۰
درنیمه دوم بیت شمار27 درکلیات حکیم نظامی گنجوی چاپ چهارم موسسه امیر کبیر بجای
پاسخ « یاسج » آمده بمعنای « تیر پیکان دار ، تیر نشان دار» که به مضمون شعر نزدیک تر است.
user_image
هاملت
۱۳۹۵/۰۹/۱۷ - ۱۱:۴۴:۰۱
جناب نظامی! اگر در بهشت این امکانات را دارید که نظریات خواننده گان بخوانید خواهش میکنم تصدیق بفرمایید که بیت چهارم اصلش چنین بوده است: بیگنه سیلی برویم کشیدموی کشان بر سر کویم کشید
user_image
نادر
۱۳۹۶/۰۴/۲۷ - ۰۹:۲۳:۵۳
برویم کشید یعنی سیلی برویم زد ودرست است
user_image
اکبر ستاری
۱۳۹۶/۰۵/۲۶ - ۰۵:۰۵:۵۴
بی گنه از خانه برونم کشید درست است چون پس از آن هم او را به کوی آورده است.
user_image
سرگشته
۱۳۹۶/۰۸/۲۲ - ۰۴:۰۶:۱۸
دربارۀ بیتی که مورد بحث است:بی گنه از خانه به رویم کشیدموی کشان بر سر کویم کشیدمهم نیست چه چیزی از نظر ما معنی دار تر به نظر می رسد. مهم این است که مصحح محترم که قاعدتاً چند نسخه را در اختیار داشته کدام واژه را صحیح تر دانسته باشد و ضبط کرده باشد.
user_image
مصطفی ممتاز
۱۴۰۰/۱۰/۰۳ - ۰۶:۳۱:۱۰
در بیت یازدهم روح نیست و کلمه جسم صحیح است
user_image
سارا
۱۴۰۱/۰۷/۰۹ - ۱۳:۵۲:۰۰
واقعأ سلطان سنجر اینقدر خاکی و در دست رس بوده که پیرزنی دامن او را میگیرد ؟
user_image
حسن بردستانی
۱۴۰۲/۰۴/۰۷ - ۱۴:۵۹:۳۸
بیگنه از خانه به رویم کشید.....و در ادامه به کویم کشید درست است چراکه حداقل دوحرف آخر کلمه باید هم قافیه باشند.دوستی فرمودند:بیگنه  سیلی به رویم کشید.اخه این با وزن شعر نمیخونه.به نظامی عزیز رحم کنید
user_image
دوریس ر
۱۴۰۳/۰۵/۰۷ - ۰۷:۱۹:۵۱
دولت ترکان که بلندی گرفت مملکت از داد پسندی گرفت چونکه تو بیدادگری پروری ترک نه‌ای، هندوی غارتگری - همین ابیات نشان میدهد که همیشه در شعر فارسی ( دری ) منظور از ترک ترکان همان قومیت ترک میباشد و منظور از هندی یا تات غیر ترکان درسرزمین ایران میباشد. الان چطور میتوانید ترک و هندو در شعر فارسی را استعاره یا مجاز بدانید ؟  دولت ترکان مگر میشود گفت منظور دولت زیبا رویان است ؟ و غارتگر هندو مگر میشود گفت منظور غلامان سیاه است ؟ غلامان سیاه که جاعل و غارتگر نبودند بلکه قوم کولیان بود که چنین صفاتی در تاریخ داشته اند