نظامی

نظامی

بخش ۴۱ - داستان موبد صاحب‌نظر

۱

موبد‌ی از کشور هندوستان

رهگذر‌ی کرد سوی بوستان

۲

مرحله‌ای دید مُنَقَّش رباط

مملکتی یافت مُزَوَّر بساط

۳

غنچه به خون بسته چو گردون کمر

لالهٔ کم عمر ز خود بی‌خبر

۴

از چمن انگیخته گل رنگ رنگ

وز شکر آمیخته می تنگ تنگ

۵

گل چو سپر خستهٔ پیکان خویش

بید به لرزه شده بر جان خویش

۶

زلف بنفشه رسن گردنش

دیدهٔ نرگس درم دامنش

۷

لاله گهر سوده و فیروزه گل

یک نفسه لاله و یک روزه گل

۸

مهلت کس تا نفسی بیش نه

کس نفسی عاقبت‌اندیش نه

۹

پیر چو ز‌آن روضهٔ مینو گذشت

بعد مهی چند بدان سو گذشت

۱۰

ز‌آن گل و بلبل که در آن باغ دید

نالهٔ مشتی زغن و زاغ دید

۱۱

دوزخی افتاده به‌جای بهشت

قیصر آن قصر شده در کنشت

۱۲

سبزه به تحلیل به خاری شده

دستهٔ گل پشتهٔ خاری شده

۱۳

پیر در آن تیز‌رو‌ان بنگریست

بر همه خندید و به خود برگریست

۱۴

گفت به هنگام نمایندگی

هیچ ندارد سر پایندگی

۱۵

هر چه سر از خاکی و آبی کشد

عاقبتش سر به خرابی کشد

۱۶

به ز خرابی چو دگر کوی نیست

جز به خرابی شدنم روی نیست

۱۷

چون نظر از بینش توفیق ساخت

عارف خود گشت و خدا را شناخت

۱۸

صیرفی گوهر آن راز شد

تا به عدم سوی گهر باز شد

۱۹

ای که مسلمانی و گبریت نیست

چشمه‌ای و قطرهٔ ابر‌یت نیست

۲۰

کمتر از آن موبد هندو مباش

ترک جهان گوی و جهان‌ گو مباش

۲۱

چند چو گل خیره‌سری ساختن‌؟

سر به کلاه و کمر افراختن‌؟

۲۲

خیز و رها کن کمر گل ز دست

کاو کمر خویش به خون تو بست

۲۳

هست کلاه و کمر آفات عشق

هر دو گرو کن به خرابات عشق

۲۴

گه کلهت خواجگی گِل دهد

گه کمرت بندگی دل دهد

۲۵

کوش کزین خواجه غلامی رهی

یا چو نظامی ز نظامی رهی

تصاویر و صوت

خمسهٔ نظامی به تصحیح حسن وحید دستگردی » تصویر 1425

نظرات

user_image
کیان
۱۳۹۷/۰۷/۰۱ - ۰۵:۱۱:۴۲
سه بیت مونده به آخر:"گرو" درست است نه "گروه"
user_image
فرهود
۱۴۰۲/۰۷/۱۱ - ۰۴:۳۳:۳۰
نظامی در این شعر از نگاه یک موبد، جهان را شرح می‌کند که این موبد عمر را زودگذر می‌بیند. به بنفشه نگاه می‌کند که از خود خبر ندارد زلفش به مثال رسنی است که او را به دار می‌کشد و نرگس خبر ندارد که زیبایی درم‌گونش را از دست خواهد داد و گلبرگهایش به دامنش خواهد ریخت. (درم به دامن ریختن گویا کنایه است از تنگدست شدن‌) از وجه شباهت درهم به گل نرگس آن است که گل نرگس شبیه درهم سیمگون و سپید است و نیز آنکه نرگس شش پر دارد. واحد پول درهم در قدیم شش دانگ بوده است.
user_image
فرهود
۱۴۰۲/۰۷/۱۱ - ۰۴:۵۳:۰۳
کمر بستن یعنی قصد کردن
user_image
فرهود
۱۴۰۲/۰۷/۱۱ - ۰۴:۵۴:۲۹
مصرع دوم دو جمله است. چشمه هستی اما قطره‌ای آب نداری.