نظامی

نظامی

بخش ۵۹ - داستان بلبل با باز

۱

در چمن باغ چو گلبن شکفت

بلبلی با باز درآمد به گفت

۲

کز همه مرغان توی‌ِ خاموش‌سار

گوی چرا برده‌ای‌؟ آخر بیار

۳

تا توی لب‌بسته گشادی نفس

یک سخن نغز نگفتی به کس

۴

منزل تو دستگه سنجری

طعمه‌ی تو سینه‌ی کبک دری

۵

من که به یک چشم‌زد از کان غیب

صد گهر نغز برآرم ز جیب

۶

طعمه‌ی من کرم شکاری چراست‌؟

خانه‌ی من بر سر خاری چراست‌؟

۷

باز بدو گفت همه گوش باش

خامُشیَم بنگر و خاموش باش

۸

من که شدم کارشناس اندکی

صد کنم و باز‌نگویم یکی

۹

رو که تویی شیفته‌ی روزگار

زانکه یکی نکنی و گویی هزار

۱۰

من که همه معنیَم، این صیدگاه

سینه‌ی کبکم دهد و دستِ شاه

۱۱

چون تو همه زخم زبانی تمام

کرم خور و خار نشین والسلام

۱۲

خطبه چو بر نام فریدون کنند

گوش بر آواز دهل چون کنند‌؟

۱۳

صبح که با بانگ خروس است و بس

خنده‌ای از راه فسوس است و بس

۱۴

چرخ که در معرض فریاد نیست

هیچ سر از چنبرش آزاد نیست

۱۵

بر مکش آوازه‌ی نظم بلند

تا چو نظامی نشوی شهر‌بند

تصاویر و صوت

خمسهٔ نظامی به تصحیح حسن وحید دستگردی » تصویر 1449

نظرات

user_image
شکوه
۱۳۹۲/۰۳/۱۶ - ۱۸:۰۷:۰۰
شه بند به دیوار یا حصار دور شهر میگفته اند ولی معنی خود محصور و زندانی هم میداده مانند اینجا
user_image
سیدمحمدحسین میرفخرائی
۱۴۰۱/۰۷/۳۰ - ۰۹:۵۴:۵۲
به نظر می‌رسد مصراع سوم را باید چنین خواند: «از همه مرغان، توِ خاموش‌ساز»، یعنی در میان این‌همه پرنده، تویی که سازت خاموش است و نوای خوشی نداری... نیز چنان‌که پیداست، در بیت چهارم، «دستگه سنجری» به بارگاه سلطان سنجر اشاره دارد. مرحوم دهخدا در لغت‌نامه می‌فرماید: «دستگه سنجری: دستگاه پر شکوه و جلال سنجر» و همین بیت را شاهد می‌آورد.