
عبید زاکانی
بخش ۱۴ - رسیدن جواب عاشق بمعشوق
۱
چو این پیغامها در گوش کردم
بکلی ترک عقل و هوش کردم
۲
ز شوقش آتشی در جانم افتاد
دلم دریای خون از دیده بگشاد
۳
ولی میداد هردم دل گوائی
که با او زود یابم آشنائی
۴
دو روزی گر دلی خرم نباشد
چو دولت یار باشد غم نباشد
نظرات