عبید زاکانی

عبید زاکانی

بخش ۹ - غزل همام

۱

بدیدم چشم مستت رفتم از دست

گوام دایر دلی گویائی هست ؟

۲

دلم خود رفت و میترسم که روزی

به مهرت هم نسی خوش کامم اج دست ؟

۳

بب زندگی این خوش عبارت

لوانت لاوه نج من ذبل و کان بست ؟

۴

دمی بر عاشق خود مهربان شو

کج‌ای مهروانی کسب اومی کست ؟

۵

اگر روزی ببینم روی خوبت

به جم شهر اندر واسر زبان دست؟

۶

ز عشقت گر همام از جان برآید

مواجش کان یوان بمرد و وارست ؟

۷

به گوش خاوا کنی پشتش بوینی

به بویت خسته بی جهنامه سرمست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمد علی دادرس
۱۳۹۹/۰۵/۲۱ - ۰۶:۱۹:۳۴
با سلام . خوانش این غزل با خوانش امروز متفاوت است و بهتر است اساتید کمک کنند تا معنای غزل را کم دانان مثل بنده آگاه شوند .مصرع دوم را من چنین میخوانم :گووم یعنی گویم با لهجه شوشتری بقیه موارد را کاش میدانستم .
user_image
محمد نصری
۱۴۰۲/۱۲/۲۲ - ۰۵:۰۰:۰۹
این غزل نیز متعلق به همام تبریزی است .(شاعر قرن ۷)