
اوحدالدین کرمانی
شمارهٔ ۲۳۴ - الخوف
۱
بی روی تو خونابه چکاند چشمم
کاری به جز از گریه نداند چشمم
۲
می ترسم از آنک حسرت دیدارت
در چشم بماند و نماند چشمم
تصاویر و صوت


نظرات