
اوحدالدین کرمانی
شمارهٔ ۲۴۲ - الخوف
۱
ماییم که دم عشق تو پیوسته زنیم
وز هجر تو دست بر دل خسته زنیم
۲
وصل تو دری نمی گشاید ما را
پس سر همه عمر بر در بسته زنیم
تصاویر و صوت


نظرات