
اوحدالدین کرمانی
شمارهٔ ۹۱
۱
دل را شود از دیده فرو پای به گل
وز دست دل و دیده شود خون حاصل
۲
حالی است بدیع و کار و باری مشکل
دل آفت دیده است و دیده غم دل
تصاویر و صوت


نظرات