
اوحدالدین کرمانی
شمارهٔ ۵۸
۱
با یار بگفتم به زبانی که مراست
کز آرزوی روی تو جانم برخاست
۲
گفتا که قدم ز آرزو بیرون نه
کاین کار به آرزو نمی آید راست
تصاویر و صوت



نظرات