
اوحدالدین کرمانی
شمارهٔ ۱۸
۱
در عشق تو دل را نظری افتاده است
وز هجر تو جان را شرری افتاده است
۲
عشق تو که تاج سر سلطانان است
در دست چو مادر پدری افتاده است
تصاویر و صوت


نظرات