
اوحدالدین کرمانی
شمارهٔ ۱۹۵
۱
دوش آمده بود در برم دلدارم
گفتم که شبا فاش مکن اسرارم
۲
شب گفت پس و پیش نگه کن آخر
خورشید تو داری زکجا صبح آرم
تصاویر و صوت


نظرات