اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانی

شمارهٔ ۲ - در رثای شروانشاه اخستان

۱

جمیع الناس غمگینٌ که شروان شاههم مرده است

وفات شاههم اکنون طرب من قلبهم برده است

۲

بهذا الصرصر العاصف کزو شروان مشوّش شد

درخت القلبشان خشک و گل الارواح پژمرده است

۳

زن و مرد بلد جمله لِاَجل تلخی موتش

خراشان وجه، گریان چشم، بریان قلب و آزرده است

۴

اگر چه موته صعبٌ لهم الصّبر اولی تر

که انفاس همه خلقان علیهم یک یک اشمرده است

۵

وگر باور نمی‌داری که ما قَد قلته صدقٌ

فقل لی ایُّ مکتوبٍ که اسمش مرگ نسترده است

تصاویر و صوت

دیوان رباعیات اوحد الدین کرمانی به کوشش احمد ابومحبوب - . - تصویر ۳۱۵

نظرات