
اوحدالدین کرمانی
شمارهٔ ۸۳
۱
دل گرچه نه پیداست نهانش نه تویی
گیرم که دل من است جانش نه تویی
۲
آتش چه زنی در وی، پرخون چه کنی
کآخر شب و روز در میانش نه تویی؟
تصاویر و صوت

نظرات