اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۱۲

۱

چون ندیدم خبری زین دل رنجور ترا

در سپردم به خدا، ای ز خدا دور، ترا

۲

شاد نابوده ز وصل تو من و نابوده

توجفا کرده و من داشته معذور ترا

۳

صورت پاک ترا از نظر پاک مپوش

که به جز دیدهٔ پاکان ندهد نور ترا

۴

گر ز دیدار تو آگاه شوند اهل بهشت

سر مویی نفروشند به صد حور ترا

۵

ای که رنجی نکشیدی و ندیدی ستمی

چه غم از حال ستم‌دیدهٔ رنجور ترا؟

۶

تو که چون من ننشستی به غمی روز دراز

سخت کوتاه نماید شب دیجور ترا

۷

اوحدی را ز نظر دور مدار، ای دل و جان

که دلارام ترا دارد و منظور ترا

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۱/۲۱ - ۱۲:۱۱:۵۰
سپردن به معنی تحویل دادن را نباید با سپردن با فتحه روی دوم یعنی separdan اشتباه کرد این لغت دوم به معنی طی کردن است و شگفت اینکه سپر از همین واژه ریشه لغت فارسی سفر است که به عربی داده شده است و مسافر و بقیه از روی آن درست شده اند .
user_image
جعفر مصباح
۱۳۹۶/۰۹/۱۶ - ۱۸:۵۶:۳۶
که دل آرام تو را دارد و منظور تو را